استاد كاتوزيان اولين كمربند سياه كاراته در ايران
مرتضي كاتوزيان نقاش و هنرمند طراز اول كشور اولين كسي بود كه در سال 1349 درجه كمربند سياه كاراته را از بنيانگذار كاراته در ايران گرفت.
مرتضي كاتوزيان تمرين كاراته را در سال 1346 آغاز كرد و پس از 6 ماه اولين كمربند رسمي آن زمان همين «كمربند سبز» را به كمربست و يك سال و نيم بعد كمربند قهوهاي شد.
استاد كاتوزيان ميگويد پس از يك سال و نيم كه ميخواستم براي كمربند قهوهاي امتحان بدهم. مطابق قاعده روز 8 كاتا اجرا كردم و بايستي در مبارزه سه دقيقهاي همه كمربند سبزهاي كلاس را كه آن موقع چند نفر بيشتر نبودند ميبردم، واقعا دست و پا براي آدم نميماند، بچهها مثل امروز نازك نارنجي نبودند مابا دنده شكسته هم مبارزه ميكرديم با عشق و علاقه تمرين ميكرديم براي كمربند سياه 12 كاتا به اجرا ميگذاشتيم و چندين مبارزه سه دقيقهاي ضمنا بايد همزمان با دو كمربند سبز هم مبارزه ميكرديم و همه قهوهايهاي كلاس را ميبرديم، مبارزه هماهنگ و همزمان با دو كمربند سبز بسيار سنگينتر از مبارزه، يك كمربند قهوهاي بود، بيشتر آن بچهها ديگر الان خيلي بزرگ شدهاند، ما به شيوه ايپون كوميته عادت كرده بوديم ايپون كوميته براي ساختن كاراته كا ضروري است كاراته كارا جنگنده بار ميآورد، هيچ چيز در كوميته اثر اين شيوه كار را ندارد البته ما در كوميته با بچهها اخلاق و جوانمردي و نه خشونت را در دستور كارمان قرار داده بوديم من هميشه حافظ امنيت و سلامت بچهها بودم و درجه پايينها هرگز از ضرباتم صدمه نميديدند و اگر كسي هم ديد هرگز عمدي در كار نبود.كاراته براي من يك حالت تقدس داشت، يك حالت روحاني
تاریخچه فدراسیون کاراته
سال 1342 ورود هنرهاي رزمي وكاراته به ايران
سال 1975 ورود سبك كان ذن ريو و شروع به فعاليت كاراته بصورت رسمي
سال 1348 تشكيل انجمن كان ذن ريو
سال 1351 انجمن هاي وادوريو ـ شوتوكان در خيابان عبده روبروي خيابان فاطمي
1353 شركت تيم ملي ايران (منتخب انجمن هاي كاراته ) در دومين دوره مسابقات جهاني كاراته (wuko) پاريس
1353 تاسيس فدراسيون كاراته ايران
رئيس : فرهاد وارسته
نائب رئيس : خسرو جهانباني
دبير : جمشيد سليمي
سال 1353 شركت تيم ملي ايران درمسابقات بين المللي سوئد
سال 1354 شركت تيم ملي ايران در مسابقات بين المللي آلمان (برلين )
سال 1354 برگزاري مسابقات بين المللي در تهران (استاديوم آزادي)
سال 1355 برگزاري مسابقات قهرمانيي كاراته اتحاديه كاراته اروپا در تهران
سال 1355 شركت تيم ملي ايران در مسابقات كاراته قهرماني آسيا (اندونزي )
سال 1356 شركت تيم ملي ايران در مسابقات كاراته قهرماني جهان (ژاپن )
سال 1356 انحلال فدراسيون كاراته با توجه به كسب مقام سومي تيم ملي كاراته در مسابقات جهاني ژاپن(1977)
سال 1356 تشكيل فدراسيون ورزشهاي رزمي و ادغام سه رشته كاراته ، جودو و تكواندو در يك فدراسيون
رئيس :شهريار شفيق
نائب رئيس : سرهنگ سرشار
دبير : بهمن فكرت
مسئول كاراته : محمد علي صنعت كاران
سال1357وقوع انقلاب اسلامي و پيروزي انقلاب
تعويض مسئولين فدراسيون ورزشهاي رزمي
رئيس :محمد مهر آئين
نائب رئيس : محمد علي كيهان
دبير : خسرو جهانگيري
انحلال فدراسيون ورزشهاي رزمي و تشكيل سه فدراسيون كاراته ، تكواندو و جودو 1363
رئيس :مهدوي
نائب رئيس : مهرداد نخعي
دبير : سيد ابراهيم خادميان ، فرهاد نيازي و محمد آرين خو
1364 تعويض مديريت فدراسيون كاراته
رئيس :مهدي محمدزاده
نائب رئيس : هوشنگ سواديپور،علي جوهري
دبير :هادي آرزم ، محمدعلي زماني
سال 1368 تعويض مديريت فدراسيون كاراته
رئيس :حبيب الله ناظريان
نائب رئيس : حميد زندي نژاد ، محمد علي مرداني ، مهدی ابراهيمي ، رشید خدابخش
دبير : محمد علي مرداني ، حسن اسماعيلي ، علي رشيدي ، منصور صاحب الزماني ، علي سمندر زاويه و محسن آشوري
سال 1384 تعويض مديريت فدراسيون كاراته
رئیس: علیرضا سمندر زاویه
نایب رئیس : علیرضا آهی
دبیر: محسن آشوری
مختصرى درباره كاراته
جنگيدن با دست خالى!
|
|
م.ن شايد شمايى كه با هنرهاى رزمى تنها از طريق فيلم هاى اكشن جكى چان و جت لى و ساير بازيگران رزمى كار آشنا هستيد تفاوتى بين كانگ فو و كاراته و تكواندو قائل نباشيد. خيلى از شما زد و خوردهاى اين جور فيلم ها را كلاً به اسم «كاراته بازى» مى شناسيد! در حالى كه هركدام از اين هنرها، روش و منش و خاستگاه خود را دارد و كاملاً با ديگرى متفاوت است. لغت «كاراته» Karate از دو بخش تشكيل شده: «كارا» Kara كه اصليتى چينى دارد و در زبان ژاپنى و رسم الخط اُكيناوائى معنى«خالى» مى دهد و «ته» te كه در ژاپنى به معنى دست است. در مجموع اين لغت به گونه اى از هنرهاى رزمى با دست خالى و بدون تجهيزات گفته مى شود. جالب است بدانيد كه كاراته نسبت به كانگ فو هنر رزمى جوان ترى است. سال ۱۹۳۳ به دنبال اشغال چين شرقى توسط ژاپنى ها فردى به نام گى چين فوناكوشى كه پدر كاراته نوين شناخته شده است تحت تأثير سبك هاى رزمى چينى مثل شائولين، كاراته را رسماً بنيان نهاد. كاراته تنها هنر مشت و لگد زدن و دفاع شخصى نيست، فلسفه اى دارد كه با «ذن» در ارتباطى تنگاتنگ است. «ذن» Zen فرقه اى از مذهب بودايى است كه در هند تولد يافت و سپس به ژاپن كشانده شد. اساس مكتب ذن، جست وجوى حقيقت از طريق خويشتن نگرى است. پيروان ذن، ذهن خود را از هر قيد و بند دنيايى خالى مى كنند همان طور كه يك كاراته كا (كارآموز كاراته) خود را از قيد تجهيزات مى رهاند و با دستان خالى به نبرد با حريف مى رود. گى چين فوناكوشى در يكى از نوشته هايش آورده: «يك آينه كه غبار از سطح آن روبيده شده هر چه را كه در برابرش قرار مى گيرد به روشنى نمايش مى دهد و يك دره آرام، حتى كوچكترين صدا را انعكاس و قوت مى بخشد. بنابراين يك هنرآموز كاراته هم بايد چنان فكرش را از ضعف ها و خودپسندى خالى كند كه بتواند در مواقع لازم در برابر هرآنچه كه بايد، واكنش سريع نشان دهد. اين معناى «خالى» يا همان «كارا» در مكتب كاراته karate-do است.» روش و طريقت كاراته كه علاوه بر فنون رزمى، شامل تفكر و فلسفه آن هم مى شود «كاراته دو» karate-do نام دارد. عمده رشد و پيشرفت كاراته در چين و جزيره اكيناوا (اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيست) صورت گرفت و كاراته نوين در جزيره اكيناوا تكامل يافت. كاراته در واقع تلفيقى از هنرهاى رزمى اكيناوايى و مبارزه با دست خالى چينى بود كه توسط فرستادگان سياسى به اكيناوا آورده شد. بسيارى معتقدند كه هنرهاى رزمى چينى و اكيناوايى هر كدام ۴۰ درصد بر كاراته امروزى نفوذ داشته و سهم ساير مكاتب رزمى مثل جوجيتسو در حدود ۲۰ درصد است. برخى هم تأثير چينى ها را ۸۰ و اكيناوايى ها را ۲۰ مى دانند. ۴۰۰ سال پيش كه ژاپن كنترل كامل جزيره اكيناوا را به دست گرفت از اهالى خواست تا سلاح هاى خود را تسليم كنند. در ميان آن ابزار جنگى، شمشيرى سه شاخه نوك تيز معروف به «ساى» خود نمايى مى كرد. اين ابزار كه بسيار كارآمدتر از شمشير سامورايى بود تأثير فراوانى بر كاراته گذاشت و اساتيد كاراته در ابداع بسيارى از حركات حمله و دفاع با دست، از ضربات «ساى» الهام گرفتند طورى كه هنوز، شمشير ساى نشانه بعضى مكاتب كاراته است. كاراته امروزى در سه سطح به كارآموزان آموزش داده مى شود: مبانى كاراته يا كيهون kihon كه شامل اصول اوليه است، كاتا كه تركيبى از چند حركت پيش ساخته است كه توانايى هاى خاصى را در فرد به وجود مى آورند و مبارزه تن به تن كه در زبان ژاپنى كوميته kumite ناميده مى شود. پس از اين به بعد اسم هر كتك كارى و دعوايى را كه در فيلم ها مى بينيد، كاراته بازى نگذاريد، «لات بازى» هنر رزمى جداگانه اى است و تعريف ديگرى هم دارد!
|
|
|
افسانه هاى كاراته
مشت مرگبار!
به نقل از كتاب كاراته نوشته جورج ماتسن و ترجمه سيف غفارى
درباره كاراته، تاريخ و تغيير و تحولات آن از آغاز تا الآن نوشته هاى چندانى در دست نيست. آنچه به عنوان تاريخ كاراته مى شناسيم چيزهايى بوده اند كه دهان به دهان گشته و اينك براى ما نقل مى شود. در واقع تاريخچه كاراته را افسانه ها تشكيل مى دهند. اكثر اين افسانه ها واجد يك نكته اخلاقى هستند و به كارآموزان كاراته درس عبرت مى آموزند. بخش عمده اى از داستان هاى كاراته درباره جوانانى است كه تصور و طرز فكر نادرستى درباره كاراته داشته اند و خواسته اند قدرت نمايى كنند يا به نحوى ديگر از اين فنون سوءاستفاده كنند. از جمله اين حكايت: جوانى كه حدود سه سال از آموزش او مى گذشت شروع به آزار و وحشت مردم دهكده مجاور كرد و هر هفته يك بار به نحوى براى ساكنين مزاحمت ايجاد مى كرد. يك روز بعد از ظهر هنگامى كه سرگرم مردم آزارى بود تنه اش به يك پيرمرد خورد. اين اتفاق كوچك باعث خشم و عصبانيت جوان شد و در حالى كه دشنام مى داد به پيرمرد گفت: «مگر جلوى پايت را نمى بينى؟!» مرد پير در حالى كه هنوز سر راه جوان ايستاده بود گفت: «فكر نمى كنيد بايستى با مردم، خصوصاً سالخوردگان، مؤدب تر باشيد؟» جوانك كه سخت برآشفته شده بود با تمام نيرو ضربات مهلكى با مشت و لگد به پيرمرد وارد آورد و او را به زمين كوبيد و در عوض تنها يك مشت از پيرمرد به سينه اش اصابت كرد. جوان، مغرور از اين نبرد يكطرفه و آسيب جزئى، بادى به غبغب انداخت و خوشحال، پيرمرد را به حال خود رها كرد و رفت. گروهى از مردم كه شاهد اين ماجرا بودند به سراغ پيرمرد شتافتند و خواستند كه كمكش كنند تا از زمين بلند شود ولى او بدون كمك از جا برخاست و در حالى كه كاملاً سرحال به نظر مى رسيد به سوى منزلش رفت. پس از تقريباً دو هفته كه از اين ماجرا گذشت، قفسه سينه و قلب جوان شروع به سوختن و درد كرد و پس از هر غذا حالت تهوع به او دست مى داد. پس از پنج هفته او ديگر قادر نبود چيزى را در معده نگه دارد و در آخر هفته ششم بيش از ۱۰ كيلو از وزنش كاسته شد. در اين وقت بود كه جوان پى برد اين حالت ناگوار كه به مرگ ختم خواهد شد ناشى از همان ضربه ساده چند هفته پيش پيرمرد است. هنگامى كه پيرمرد به بالين او آمد، جوانك از او عذرخواهى و تقاضاى بخشودگى كرد. پيرمرد چون ديد كه پسر واقعاً نادم و پشيمان است از سر تقصيرش گذشت و دارويى مخصوص به او خوراند. پس از يك هفته استراحت، به تدريج آثار سلامتى و تجديد قوا در او پيدا شد. مرد پير سپس رو به جوان كرد و گفت كه آمدن او به اين دهكده به خواسته تقاضاى ساكنين صورت گرفته و هدف، رفع مزاحمت هاى جوان بوده است. او همچنين به جوان گفت كه يك استاد كاراته است و كاراته، رگبار ضربات مشت و لگد نيست، هنر تمركز بر ضربه و تعيين سرنوشت نبرد در يك لحظه و با يك ضربه است. بعد از آن جوان به شاگردى استاد پير درآمد و از بهترين كارآموزان او شد.
|
|
اساتید کاراته کتب و مقالات متعددی در مورد کاراته نوشته اند به عقیده من بهترین کتاب در این زمینه را بزرگترین استاد گیچین فوناکوشی نوشته است او تقریبا در نود سالگی شرح زندگی خود را تحت عنوان راه کاراته راه زندگی من نوشت او ضمن صحبت درباره استادان مشهورش نه تنها از مهارتشان بر فنون بلکه از رفتارشان در موقعیتهای بحرانی سخن به میان می آورد و روح واقعی و حقیقی کاراته را نشان می دهد.
یکی از داستانهای مورد علاقه من در این کتاب مربوط به یکی از استادان به نام استاد ماتسومورا است. داستان مربوط به چند دهه قبل در ناهای ژاپن است داستان در دکان کوچک یک هنرمند حکاک که خود نیز یکی از قهرمانان محلی کاراته است آغاز می شود.
هنرمند حکاک مردی قوی هیکل و درشت اندام است و عضلاتی برآمده دارد که آستین های کوتاه کیمونوی او آنها را به سختی می پوشاند دقیقا پس از گذشت چهل سال از سنش می شود گفت که او در اوایل زندگی اش به سر می برد.
یک روز ماتسومورا به مغازه این هنرمند حکاک وارد می شود. ماتسومورا اوایل سی سالگی اش بود اگر چه مثل حکاک نیرومند و قوی هیکل به نظر نمی رسید ولی او هم مردی با ابهت ، بلند قد با چشمانی سیاهرنگ و نافذ بود. وقتی که او می خواست طرحی را که حکاک بر روی چپقش کنده کاری نماید شرح می داد صدایی لطیف داشت.
حکاک نگاهی به مشتری اش انداخت و گفت: آقا معذرت می خواهم، شما همان معلم کاراته آقای ماتسومورا نیستید؟
ماتسومورا جواب داد: « بله چطور مگر. »
حکاک گفت: می گویند شما بهترین استاد کاراته در جهان هستید شما حتی به رئیس قبیله هم تدریس می کنید اینطور نیست؟
او به تلخی و انزجار جواب دا: بودم ولی نه به مدت زیاد در حقیقت از کاراته بیزار شده ام.
حکاک گفت: نمی فهمم هر کس می داند که شما بهترین استاد در قید حیات هستید اگر شما دیگر به رئیس قبیله تعلیم ندهید پس چه کسی این کار را انجام خواهد داد؟ حکاک با مشاهده غم در چهره ماتسومورا اضافه کرد:
« چیز بسیار وحشتناکی بایستی اتفاق افتاده باشد که شما را نسبت به کارته دلسرد کرده باشد. »
ماتسومورا گفت: بله حق با شماست رئیس قبیله شاگردی بی اعتنا با تکنیکهای خام بود که میخواست در همه مبارزات برنده شود آن هم نه به دلیل مهارتش بلکه به دلیل درجه و مقامش.
یک روز در حین آموزش درسی الزامی من به ضعف های او اشاره ای کردم و از او خواستم که با تمامی قدرتش به من حمله کند. او حمله را با یک ضربه پای دوبل (نیداو گری) باز کرد بدترین ضربه ای که در شروع کار می توان به یک حریف ماهر وارد کرد و من او را حدود شش متر دورتر پرت کردم.
وقتی بالاخره او قادر به راه رفتن شد و خود را جمع و جور کرد دستور داد تا از جلوی چشمش دور شوم و دیگر بر نگردم تا زمانی که احضارم کند. بهتر بود که هرگز تدریس کاراته را با این شخص آغاز نمی کردم. در حقیقت بهتر بود من اصلا کاراته را نمی آموختم.
حکاک گفت: معنی ندارد به هر تقدیر حال که شما دیگر به او تدریس نمی کنید چرا به من آموزش ندهید؟
ماتسومورا گفت: نه همان طور که به شما گفتم من تدریس کاراته را کنار گذاشته ام در هر حال چرا مردی ماهر مثل شما بخواهد تحت تعلیم من قرار بگیرد؟
حکاک گفت: رک و پوست کنده بگویم من کنجکاو هستم ببینم شما چگونه تدریس می کنید.
ماتسومورا غرید: من دیگر کاراته تعلیم نمی دهم او از گستاخی حکاک به شدت خشمگین شده بود چرا که او با وقاحت تمام می خواست استاد پیشین رئیس قبیله مربی یک حکاک گردد.
در این گیر و دار حکاک عقیده خود را تغییر داد و گفت:
اگر شما از تعلیم به من امتناع می ورزید آیا از یک مسابقه با من هم سرباز خواهید زد؟
ماتسومورا با حالتی ناباورانه جواب داد:
شما مرا به مبارزه می طلبید؟
حکاک جواب داد: بله دقیقا یک مبارزه جدی و عاری از امتیازات کلاس و تدریس و از آنجا که شما دیگر به رئیس قبیله تدریس نمی کنید احتیاجی به اخذ اجازه برای مبارزه با من را ندارید.
در صدا و چشمان حکاک نوعی گستاخی و غرور حس می شد چنانچه او اضافه کرد:
به شما اطمینان می دهم که من بهتر از او از خود دفاع می کنم.
ماتسومورا پرسید: فکر نمی کنید که زیاده روی می کنید؟ این درخواست مبارزه ای که به زد و خورد ختم شود نیست بلکه مسئله مرگ و زندگی است آیا شما با مبارزه تا حد مرگ موافقید؟
حکاک با حاضر جوابی و صراحت گفت: « من واقعا آماده مردن هستم. »
ماتسومورا گفت: در این صورت با خوشحالی آن را به شما پیشکش می کنم ولی بگذار در ابتدا یک ضرب المثل قدیمی را به شما یادآوری نمایم اگر دو ببر با هم بجنگند یکی از آنها آسیب می بیند و دیگری محکوم به مرگ است و می میرد.
وقتی ماتسومورا دید که حرفهایش تاثیری بر حکاک نگذاشت گفت:
من زمان و مکان مبارزه را به عهده شما می گذارم.
و بدین ترتیب قرار ملاقاتی برای ساعت پنج صبح روز بعد در محوطه قبرستان پشت قصر تاما گذاشتند راس ساعت مقرر دو مرد با یکدیگر رو به رو شدند. با ادای احترام تشریفات مرسوم آنها از فاصله چندین متری رو به روی هم قرار گرفتند.
اولین حرکت را حکاک انجام داد او فاصله موجود در بینیشان را به نصف رسانید مشت چپش را به صورت گدان به سوی حریف دراز کرد و مشت دست راستش را به نشانه آمادگی برای حمله ری کفل راستش به صورت کج قرار داد.
ماتسومورا با قرار دادن چانه اش روی شانه چپ با آرامش تمام و با گرفتن یک حالت معمولی شیزن تای به خود با او رو به رو شد.
این حرکتی بود که به نظر می رسید جای هیچ امیدی برای دفاع نبود حال آنکه حکاک برای ادامه حمله اش آماده گشت در آن لحظه ماتسومورا چشمانش را بازتر کرد و به عمق چشمهای حریفش خیره شد اگر چه ماتسومورا حرکتی نکرد ولی حکاک با نیرویی به سرعت صاعقه به عقب رانده شد و به زمین افتاد.
قطرات عرق بر پیشانی حکاک نشسته بود و از بغلهایش نیز به شدت عرق تراوش می شد. قلیش به تپش افتاد با احساس ضعف بر روی نزدیکترین تخته سنگ نشست. ماتسومورا هم برای استراحت همان کار کرد.
پس از لحظه ای ماتسومورا بانگ برآورد:
« آفتاب الان طلوع می کند بیایید کار را تمام کنیم. »
آن دو مرد از جا برخاستند و ماتسومورا دوباره همان حالت را به خود گرفت دوباره حکاک مبادرت به حمله نمود و به سمت حریفش هجوم برد ولی بار دیگر به وسیله نیرویی متوقف شد او پس از آن جریان قسم خورد که نیروی فوق الذکر فقط از چشمان ماتسومورا ساطع می شد.
حکاک با اینکه در مبارزه باخته بود ولی مثل یک مرد مصمم بود تا پای مرگ بایستد بدین جهت یک کیای (غرش قوی و بلند!) کشید او حریفان کوچکتر و ضعیفترش را با آن مرعوب کرده بود. ولی ماتسومورا بدون کوچکترین حرکتی همچنان ایستاد و یکبار دیگر حکاک با بی میلی تمام عقبنشینی کرد.
ماتسومورا پرسید: « چرا حمله نمی کنی؟ »
حکاک جواب گفت: نمی فهمم من قبل از این در هیچ مسابقه ای شکست نخورده بودم ولی بهتر است بمیرم تا در مبارزه ببازم به شما اخطار می کنم حال من به قصد سوتم جنگ تا آخرین قطره خون حمله می کنم.
ماتسومورا گفت: بسیار عالی هر طور که مایل هستید.
به ناگهان حکاک با تمامی مهارتی که داشت حمله خود را آغاز کرد ولی در همان لحظه فریادی از گلوی ماتسومورا بلند شد که پس از برخورد با تپه های دور دست بازگشت و انعکاس آن به گوش رسید.
همان گونه که برق چشمان ماتسومورا حکاک را فلج و بی حسی نموده بود همان طور هم کیای! او حکاک از حرکت بازداشت.
حکاک ناله سر داد که: « بس است من دیوانه بودم که شما را دعوت به مبارزه نمودم. هیچ همانگی و شباهتی بین مهارت من و شما وجود ندارد. »
ماتسومورا با فروتنی و ملایمت جواب داد:« این طور نیست شما از مهارت و روحیه والای جنگی برخوردارید اگر ما واقعا دست و پنجه نرم می کردیم به احتمال زیاد من شکست می خوردم. »
حکاک در اعتراض گفت: شما مبالغه می کنید حقیقت ین است که وقتی من به چشمان شما نگاه کردم خود را کاملا بی دفاع و درمانده یافتم و همه روحیه جنگیم را از دست دادم.
ماتسومورا به آرامی گفت: شاید ولی این موضوع در نتیجه تفاوت موجود بین من و شماست شما مصمم به کسب پیروزی بودید و من مصمم بودم در صورت شکست بمیرم.
او اضافه کرد: گوش کنید وقتی دیروز وارد مغازه شما شدم از سرزنش و توبیخ رئیس قبیله به شدت غمگین و سر شکسته بودم و وقتی شما از من خواستید به شما کاراته بیاموزم این عمل شما نیز موجب نگرانی من شد. ولی وقت ما ترتیب یک مسابقه را دادیم تمامی نگرانیهایم از بین رفتند. فهمیدم که موارد نسبتا کوچک ذهن مرا به خود مشغول داشته بودند صلاح تکنیک ها ، مهارت آموزش کاراته و تملق در مورد رئیس قبیله حفظ موقعیت ذهن مرا مشغول کرده بود.
من امروز عاقلتر از دیروز هستم من یک انسان هستم و یک انسان مخلوقی است آسیب پذیر و جایز الخطا موجودی که به احتمال زیاد نمی تواند کامل و بی عیب و نقص باشد. پس از مرگ او به عناصر اصلی وجودی خود رجعت می نماید یعنی به باد خاک ، آب ، آتش و هوا . ماده در اصل پوچ و فانی است همه اش باطل و پوچ است ما همچون چمن یا درختان جنگل هستیم.
مخلوقات جهان هستی برخاسته از روح هستی اند و خود روح هستی نه زنده است و نه مرده پوچی تنها مانع و سد برای ادامه زندگی است.
با این جمله ماتسومورا خاموش شد حکاک در اندیشه درس ارزشمندی که از کاراته کسب نموده بود ساکت بود او از یک استاد بدون کسب ضربه ای شکست خورده بود.
ماتسومورا به زودی به موقعیت قبلی خود به عنوان مربی خصوصی رئیس قبیله منصوب گردید.
تا ريخچه كا راته
کاراته ورزشي است با ريشه ژاپني که هدف آن اين است كه بدن را وسيله اي تخصصي جهت حمله ودفاع نمايد.در واقع ورزشي است که درقالب مبارزه بين دو نفر اجرا ميگردد.
کاراته در لغت به دو واژه کارا يعني خالي (Empty) وته به معناي دست (Hand) تقسيم ميشود که معناي کلي کاراته – دو(راه کاراته)، مبارزه با دست خالي (بدون سلاح) ميباشد كه در اين راه دل و ذهن از تمام خواسته های دنيوي و غرور بي جا خالي ونهايتاً فرد ميبايست بر نفس اماره خويش فايق آيد.
در اين رشته، مسابقات بصورت تيمي وانفرادي در دوبخش آقايان و بانوان در رشته هاي کاتا وکوميته انجام ميگردد.
اوزان مسابقات كوميته انفرادي به ترتيب 55- و 60- و65- و 70- و75- و80- و80+و آزاد برای آقايان و 53- و60-و60+و آزاد براي بانوان ميباشد.
Ø تاريخچه جهاني كاراته:
انسان از زمان تولد مجبور به مبارزه براي ادامه زندگي ميباشد پس تاريخ قطعي براي پيدايش اين فكر كه بدن را به وسيله مبارزه تبديل نمايد نميتوان يافت، اما کاراته امروزی شکل تکامل يافته اي از کمپوي چيني (بوکس چيني) مي باشد که در ابتدا اوکيناواته ناميده ميشد.
کاراته از سال 1912 به صورت سيستماتيک از کشور ژاپن به جهان خارج معرفي شد ودر سال 1964 اولين فدراسيون رسمي کاراته در جهان توسط انجمنهاي گوناگون ژاپني هم زمان با بازيهاي المپيک در ژاپن تشکيل يافت.(FAIKO)
در طي اين سالها کاراته از طريق سازمانهاي مختلف بين المللي تغذيه گرديد تا اينکه هم زمان با اولين دوره مسابقات جهانی اين رشته در سال 1970 ، کنفرانسی با حضور 32 کشور برگزار گرديد که منجر به تشکيل سازمان جهاني کاراته دو (WUKO) شد. و از اين زمان به بعد کاراته به عنوان ورزش جهاني دست يافت.
مدتي بعد فدراسيون جهاني کاراتهW.K.F تاسيس و نهايتاَ به تاييد I.O.C رسيد و اکنون اين سازمان زير نظر I.O.C مشغول به کار ميباشد ومسابقات رسمي آن از طريق همين مجموعه در جهان انجام ميگردد.
W.K.F درهرقاره اي نماينده اي دارد که علاوه بر اين که به عنوان رئيس فدراسيون همان قاره متولي امور مي باشد سمت نايب رئيسي فدراسيون جهاني را نيز دارد و مسابقات دوره ای آن قاره را انجام ميدهد که در آسياA.K.F (فدراسيون کاراته آسيا) عهده دار آن است و کشور ما نيز بعنوان زير مجموعه هردو سازمان فوق فعاليت مينمايد.
مرکز سازمان جهاني کاراته در کشور اسپانيا و سايت اينترنتي آن www.wkf.net و مرکز فدراسيون کاراته آسيا در کشور تايوان ميباشد.
Ø تاريخچه کاراته ايران :
هنر رزمي کاراته در سال 1342 وارد ايران شد.
بنيانگذار كاراته ايران آقاي فرهاد وارسته هستند و اولين نفري که در کشور مان توانست موفق به اخذ کمربند مشکي گردد آقاي مرتضي کاتوزيان بود که در خرداد سال 1349 به اين امر نائل گرديد.
کاراته با سبکهای کان ذن ريو، شوتوکان و وادوريو در ايران شروع به کار نمود ولي به تدريج سبكها گسترش يافت بطوريكه هم اکنون 47 سبک بصورت رسمي درايران فعاليت مينمايند.
در سال 1351 آکادمي کاراته به عنوان اولين باشگاه رسمي کاراته کشور کار خود را بصورت منسجم و کلاسه شده آغاز نمود.1
در سال 1352 براي اولين بار تيم ملي کاراته کشورمان شکل گرفت که با هزينه شخصي به دومين دوره مسابقات جهاني که در پاريس برگزار مي شد اعزام گرديد و موفق به کسب مدال برنز کوميته تيمي و عنوان پنجمي اين دوره از مسابقات شد.
در سال 1353 فدراسيون کاراته ايران شکل گرفت که مسئوليت آن از سوي سازمان ورزش وقت به آقاي فرهاد وارسته واگذار گرديد.
امروزه فدراسيون کاراته متولي امور مربوط به سبکهاي آزاد کاراته نيزهست که به دو شکل رينگي و غير رينگي فعاليت مينمايند. لازم به ذکر است اين دو رشته در جهان از طريق سازمانهاي غير متمرکز رهبري ميگردد. اما در کشورمان با توجه به جمعيت زياد اين بخش، فدراسيون کاراته امورمربوط به سبکهاي آزاد را عهده دار است.
سبکهای کاراته
مدرسه هاي كاراته با توجه به سبك هاي اصلي كاراته چهار نوع هستند كه عبارتند از :
شوتوكان تاسيس توسط گيچين فانا كوشي
گوجيوريو تاسيس توسط چوجون مياگي
شيتوريو تاسيس توسط كن وا مابوني
وادوريو تاسيس توسط هيرونوري اوتسوكا
كنوا مابوني بنيانگذار شيتوريو كاراته دو در 14 نوامبر سال 1889 در شوري اوكيناوا به دنيا آمد. او به هفدهمين نسل از يكی از شجاع ترين مردان جنگي پادشاهی ريوكيو تعلق داشت. كنوا مابوني در كودكي از نظر فيزيكي ضعيف بود. اعضاي خانواده او اغلب داستانهايي از رشادتها و دلاوريهاي اجداد و نياكانش براي او نقل میکردند و او هميشه روياي اينكه روزي از نظر فيزيكي قوي و مانند يكي از آنها شود را در سر ميپروراند. در سن 13 سالگي كنوا مابوني به عنوان دانش آموز در مدرسه يكي از استادان معروف كاراته دو، استاد آنكو ايتوسو كه در شوري زندگي مي كرد پذيرفته شد. كنوا مابوني هر روز آموزش می ديد، در هر شرايطي حتي در طوفانهاي سخت و نهايتا طي هفت سال او هنر كاراته شوري يا شوريته را آموخت.
وقتي كنوا 20 ساله شد، شروع به آموختن هنر كاراته ناها يا ناهاته نزد استاد كانريو هيگااونــّا كرد. كه بعدها اصول اين دو استاد بزرگ كاراته اوكيناوا اساس و پايه شيتوريو كاراته دو كه توسط مابوني ابداع گرديد، شد.
مابوني بعد از فارغ التحصيلي از دبيرستان و ترک خدمت نظام حدود ده سال در اداره پليس اوکیناوا خدمت كرد. شغل او ايجاب مي كرد كه او به نواحي مختلفي از كشور برود و طي اين سفرها اين فرصت را داشت كه نزد اساتيد محلي كاراتهدو شكلهاي ديگر اين هنر را نيز بياموزد. او همچنين هنر قديمي ريوكان بودو Ryokan Budo" "را نيز فراگرفت.
آغاز قرن بيستم، دوره وسيعي براي گسترش كاراته بود. در سال 1910 كاراته به عنوان يك درس مجزا در برنامه مدارس ژاپن گنجانده شد و اين به معناي شناسايي و قبول رسمي كاراته در ژاپن بود. اما هنوز هم کاراته فاقد يك تشکلیلات استاندارد، منسجم و منظم بود. اكثر اساتيد بيشتر به آموزشهاي فيزيكي بدن، مچ ها، آرنج ها و انگشتان با استفاده از ماكي وارا و كيسه شن توجه مي كردند، در آْن دوره يونيفرم رسمي كاراته نظير چيزي كه امروزه مي بينيم وجود نداشت.
در طي اين سالها كنوا مابوني فعاليت آموزشي خود را آغاز كرد. مابوني و استادش با هم مدرسه کارتهای را به منظور آموزش اين هنر رزمي تاسيس كردند. در 13 فوريه سال 1918 پسر ارشد او كنِِِِي متولد شد. در همان سال كنوا مابوني اقدام به معرفی کاراته در بین ژاپنیها كرده و اساتيد معروفي نيز در اين امر او را ياري نمودند. او جلساتي را در خانه خودش با حضور گيچن فوناكوشي، چوجي هاناشيرو، چوشين چي بانا، توكودا، شيمپان شيروما، سيچو توكومورا و هوكو ايشيكاوا برای راهکارهای گسترش کاراته در ژاپن برگزار مي كرد. علاوه بر اين در سال 1918 به او افتخار اجراي كاراته در حضور شاهزاده كني و شاهزاده كاچو در مدرسه اوكيناوا داده شد. در سال 1924 كنوا مابوني به عنوان مربي كاراته در دو مدرسه مشغول شد و مفتخر به اجراي كاراته در حضور شاهزاده تي تي بو نيز شد.
در سال 1925 مابوني و چند استاد ديگر، باشگاه كاراته اوكيناوايي را تاسيس كردند و روياي او براي تاسيس يك باشگاه ثابت آموزش كاراته به حقيقت پيوست. اكثر اساتيد معروف كاراته مثل جوهاتسو كيودا، چوجون مياگي، موتوبو، چوموهاناشيرو، چوجواْشيرو، چوشين چي بانا و گوگنکی از مربیان این دوجو بودند.كنوا مابوني و چوجون مياگي از مربيهاي ثابت آن باشگاه بودند.
در آن دوران مربيها بيشتر روي آموزشهاي فيزيكي تمركز ميكردند. وقتي شاگردي از مربي ميخواست تا چيزي را براي او توضيح دهد مربي به شاگرد فرصت میداد تا به او حمله كند تا سئوال او را با تکنیکهای دفاعي مختلفي پاسخ دهد و آموزش آنان فقط تمرين مداوم همان تکنیکها بود. همه اساتيد تكنيكهاي مختلف و منحصر به فردی داشتند، اما شيوه اصلي آموزش همه آنها يكي بود، آموزش عملي.
سال 1927 سال مهمي براي كنوا مابوني بود. او با جيگورو كانو پایهگذار جودوي مدرن كه براي تاسيس باشگاه جودو به اوكيناوا آمده بود ملاقات كرد. چوجون مياگي و كنوا مابوني فرصتي يافتند تا تکنیکهای كاراته را براي کانو نمايش و توضيح دهند. كانو كاراته را فني مناسب و ایدهآل هم براي دفاع و هم براي حمله يافت و لذا در مورد ضرورت گسترش كاراته در ژاپن صحبت كرد. سخنان جیگورو کانو بقدری در روح و روان مابونی تاثير گذاشته بود كه وی تصميم گرفت به اوزاكا برود و خودش را وقف گسترش و ملي كردن كاراته در ژاپن كند.
از آنجا يي كه كاراته يك هنر اصیل اوكيناوايي بود، كنوا مابوني زمانی که به اوزاكا رفت با يك درك غلط از كاراته روبرو شد. در آنجا هيچ باشگاه عمومي براي كاراته وجود نداشت پس مابوني سعي كرد تا كاراته را در پاسگاههای پليس و معابد بودائي تعلیم و ترویج دهد. انبوه تماشاچيان در پذيرفتن كاراته مشكل داشتند، كنوا مابوني تلاش شبانهروزی خود را جهت ترویج کاراته آغاز کرد، او حتي "تامه شيواري" ( شكستن آجر و تخته) را تمرين میداد تا نيروي این هنر رزمي را به عموم مردم نشان دهد. بعضي مواقع از كاراته در دعواهاي معمولي استفاده میشد كه اين امر با ايدئولوژي كاراته تناقض داشت و به اعتبار آن لطمه میزد. پليس هم سعي میکرد با كاراته مقابله كند چون مواردي وجود داشت كه طي دستگيري مجرمان، پلیس مجروح میشد.
با وجود همه اين مشکلات كنوا مابوني در راهي كه انتخاب كرده بود ثابت قدم بوده و تلاشهاي پي درپي او نهايتا به ثمر رسيد و نتيجه آن تاسيس سازماني با نام داي نيهون كاراته دو در سال 1931 شد. بعدها اين سازمان به نیهون كاراته دو کای تغير نام داد و منجر به پيدايش شيتوكاي مدرن شد. اكثر اعضاء سازمان شاگردان خود كنوا مابوني بودند که امروزه هسته اصلي فدراسيون شيتوكاي كاراته ژاپن را شكل دادهاند.
بعد از جنگ جهاني دوم باشگاههاي كاراته يكي پس از ديگري در مدارس و دانشگاهها افتتاح شدند. آنها مسابقات مختلفي را برگزار کرده و آماده ميزباني مسابقات قهرماني در ژاپن مي شدند. طي سالهاي سخت جنگ جهانی دوم مابونی با وقف خودش براي گسترش و پيشرفت كاراته شيتوريو كمك شاياني به بازسازي ژاپن كرد. متاسفانه مرگ به او مهلت به ثمر رساندن ساير برنامه هايش را نداد و او در 23 مي سال 1952 در گذشت.
كاراته شيتوريو كه به وسيله كنوا مابوني ابداع شده بود از قسمتهاي برجسته اي از كاراته شوري استاد ايتوسو و كاراته ناهاي استاد هي گااونا اقتباس شده و نام شيتوريو از حروف شكل اول اسامي اين اساتيد شكل گرفته شده است. مابوني در حين آموزش شاگردانش در دوجو توجه زيادي به كاتاها مي كرد. او معتقد بود كه كاتاها هم شامل تكنيكهاي دفاعي و هم تكنيكهاي حملهاي هستند که مهمترين بخش كاراته به شمار مي آيند و دانستن معناي هر حركت در كاتا و اجراي درست آن ضرورت دارد. كنوا مابوني اولين نفري بود كه اصول Bunkai Kumite و Hokei Kumite را معرفي كرد، كه هدف و استفاده درست از هر كاتا را نشان میداد. نتيجه نهايي از آموزش كاتا به كاربردن تکنیکهای كاراته مبارزه است. همچنین تمرين مداوم كاتا به انتقال اطلاعات و دانش موجود در كاتا به نسل بعد نیز كمك مي كند. شيتوريو كاراته برخلاف ساير شيوه هاي كاراته كاتاهاي بسياري دارد.
به عقيده مابوني شاگردي كه كاتا نمي داند و فقط كوميته تمرين مي كند هيچوقت در كاراته پيشرفت نخواهد كرد و هيچوقت معناي کاراته را درك نخواهد كرد.
مدرسه شيتوكاي کاراته فعاليت بين المللي خودش را آغاز كرد و اساتيد سبک به آسيا، آمريكاي لاتين، ايالت متحد امريكا و اروپا روانه شدند. در نوامبر 1990 نمايندگاني رسمي از كشورهاي مختلف به منظور بحث و گفتگو براي گسترش كاراته در جهان و تاسيس فدراسيون جهانی شیتوریو كاراته در مكزيكوسیتی گرد هم آمدند. همين موضوع در هاوانا در طي اولين مسابقات قهرماني كاراته شيتوكاي آمريكا مورد بحث قرار گرفت و نهايتا در 19 مارس 1993 فدراسيون جهاني شیتوریوكاراته با مركزيت توكيو و رياست مانزو ايواتا تاسيس شد و نمايندگانی از 28 كشور جهان در اولين دوره مسابقات آن شركت كردند .انواع هنرهای رزمی آسیا
• دو (Do) : روش، شیوه، راه رسیدن به دیدگاه شخصی.
• جیتسو (Jitsu) : فنون و تکنیکها (در هنر مبارزه).
• آیکیدو (Aikido) : فن شجاعت و هماهنگی، هنری رزمی شامل قفل شدنها، حرکات سریع، پرتابها و هماهنگ سازی.
• آیکی جیتسو (Aikijitsu) : روشی مانند آیکیدو با تاکید بر تکنیک.
• بوجوتسو (Bujutsu) : هنرهای مبارزه در رده جنگجویان ژاپنی.
• بوشیدو (Bushido) : شیوه جنگجویانه.
• گوشین (Goshin) : دفاع شخصی (محافظت از بدن).
• گوشین جیتسو (Goshin Jitsu) : فنون دفاع شخصی.
• جودو (Judo) : ورزشی رزمی بر مبنای پرتاب کردن بدن به سمت مخالف و در زبان عامیانه "جا خالی دادن" و کنار کشیدن از ضربه حریف برای رسیدن به پیروزی. جودو در بین هنرهای رزمی ملایم قرار گرفته است.
• جوجیتسو (Jujitsu) : نوع دیگری از روش ملایم مبارزه شامل کنار کشیدنها و قفل شدنها.
• کاراته (Karate) : روش مبارزه با دست خالی و شامل ضربه های سریع دست و پا.
• کمپو (Kempo) : روش مشت زنی.
• کندو (Kendo) : ورزش شمشیر زنی ژاپنی.
• تای کوون دو (Tae Kwon Do) : روش مبارزه کره ای شامل ضربه ها و به معنی روش استفاده از دست و پا.